دیروز از خبرنگاری پرسیدم چرا سردبیر نمی شی؟
خیلی جواب خوبی داد که اصلا فکرش رو هم نمی کردم. گفت سردبیر شدن یعنی جدا شدن از همه. من الان خبرنگارم و با همه در ارتباطم، هر وقت بخوام با هر مسئولی جلسه می زارم و می تونم ببینمشون…
نکته مشهود از صحبتش این بود که هیجان خبرنگاری در ارتباط و در صحنه بودنه. انگار که ذات خبرنگاری در حرکت و پویایی هست، در ارتباط گرفتن و کسب خبر
اما پس پشت همه این صحبت ها چیزهای دیگه ای هست که می شه حدس زد:
– داشتن ارتباط با مسئولان برای خبرنگار یک وجاهت و کلاسی رو ایجاد می کنه که اون رو دوست دارن
– از این ارتباطات بهره می گیرن و در راستای منافع فردی هم ازش استفاده می کنن
– شبکه این افراد برای خبرنگار یک سرمایه به حساب می یاد و با این سرمایه به راحتی می تونه از رسانه ای به رسانه دیگه جابجا بشه
به تعبیر دیگه اگر خبرنگارها حاشیه امنیت شغلی ندارند، اما به واسطه این ارتباطات، برای خودشون زمینه ای رو ایجاد می کنن که امکان چانه زنی با رسانه ها رو داشته باشن
و در آخر، این شبکه و سرمایه به خبرنگار این اجازه رو میده که به رغم تعهد کاری به یک خبرگزاری بزرگ، بتونه خودش سایت خبری بزنه، به دستگاه ها مشاوره رسانه ای بده و از همه مهمتر، به کمک دوستان رسانه ای خودش، جریان های رسانه ای برای یک سازمان ایجاد و یا هدایت کنه.
بدون ویرایش
منتشر شده در تلگرام حرفه؛ روابط عمومی