یه وقت هایی توی روابط عمومی …

یک وقت هایی اینقدر کم میاری که دلت می خواد این واحد کوفتی رو رها کنی و به فکر هر کار غیر مرتبطی باشی جز روابط عمومی، یه وقت هایی نمی دونی چجوری بگی یا چجوری کلمه و واژه گیر بیاری که دلت کمی آروم بشه.
یه وقت هایی باید نگاه هایی رو تحمل کنی که حتی توی سربازی هم ارشد گروهانتون اینجوری بهت نگاه نکرده و تحقیر نشدی!
یه وقت های باید سفارشاتی رو انجام بدی که با همه وجودت به غیراصولی بودن اونها باور داری!
یه کارشناس یا مدیر طوری با تو حرف می زنن که انگار تو غلام و برده اون واحدی و باید به اوامرشون عمل کنی!
یه طرحی می یاد که نه به اعتقاد تو، بلکه به اعتقاد همه هیچ ارزش بصری نداره، اما به تو می گن این خودشه و تو هم باید بخونی که تلاشت برای توضیح در بی ارتباط بودن طرح کاملا بیهوده است و باید مثل یه بچه حرف گوش کن این کارو انجام بدی!
یه وقت هایی تو کارمندی، یه وقت هایی کارشناسی، یه وقت هایی تو خیلی باارزشی، یه وقت هایی به تو ربطی نداره، یه وقت هایی: کی از تو پرسید؟! کارت رو بکن، یه وقت هایی…

یه وقت هایی نمی شه نگفت، اما می مونی که چی بگی یا چه جوری بگی!!

نویسنده:

تاریخ:

نوشتهٔ بعدی
ایده های تبلیغاتی ۱۲؛ آگهی تبلیغاتی پیتزا فروشی
نوشتهٔ پیشین
خویشتن داری و آزمندی روابط عمومی

نوشته‌های مرتبط

۳ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • احمدوند
    24 مهر 1387 8:57 ب.ظ

    تقریبا هر شغل دولتی همین مشکلات رو داره. به روابط عمومی و خصوصی هم ربطی نداره 😀

    پاسخ
  • فکر کنم این چیزهایی رو که گفتی و کمی بیش از آن رو همه ماها به صورت روزانه باهاش مواجه هستیم . روابط عمومی هم بخاطر اینکه ارتباط بیشتری با واحدهای سازمان و بیرون از سازمان داره این گونه رفتارها رو بیشتر از دیگران تجربه میکنه ولی این اختصاص به این زمان و این دوره و این شغل نداره ، همیشه انسانها ضعف خود را در پشت چیزهایی که فاقد آن هستند پنهان میکنند . مثلاً افراد کم سواد علاقه زیادی به کیف سامسونت دارند و یا بعضی از افراد بدون دلیل از عینک استفاده میکنند و ….
    تغییر شغل هم این مشکل رو حل نمیکنه ، فقط شاید کمی از ابعاد آن بکاهد . اون چیزی که باید تغییر کنه ما آدمها هستیم . چونکه برای یاد گرفتن و یاد دادن بدنیا آمده ایم ، نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان .
    رفتار زشت دیگران اعصابت رو خرد کرده . ولی خدا کنه رفتار ما برای دیگران ایجاد آرامش و مهربانی کنه . اگر شما از پلشتیها و زشتیها خوشت نمی آید و دلگیر میشوی خوشا بحالت ، چون هنوز مورد لطف و عنایت ویژه خداوند متعال هستی پس مثل همیشه خون دل خوردن و دم برنیاوردن و سعه صدر و بزرگواری را تمرین کن . بابا ما خیلی چاکریم

    پاسخ
  • چه خوب میشه حرفهای شما رو درک کرد ، چون هر لحظه توی این واحد”کوفتی” این کارها و این نگاهها رو می بینی ، گاهی اوقات پچ پچ هم می شنوی که نشون میده دو سه نفری یه نقش جدیدی واسه اینن واحد” کوفتی” دارند ، یه لحظه هم پیش خودشون نمی گن رسالت ما چیه ؟ فقط می خوان این واحد “کوفتی ” رو مث جیگر زلیخا تیکه تیکه کنن تا محو شه
    خیلی از لفظ “واحد کوفتی ” شما خوشم اومده
    خیلی مصداق داره واسم

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید


پنج × 3 =

فهرست