کامبیز نوروزی دربارهی دلیل مخالفتش با صدور پروانهی خبرنگاری، گفت: دلیل مخالفت من با چیزی بهعنوان «کارت هویت حرفهای» که اصطلاح دکتر کاظم معتمدنژاد بود یا «پروانه خبرنگاری» که این روزها میشنویم، این است که با توجه به شرایط موجود روزنامهنگاری ایران، چنین اقداماتی بهشدت استقلال روزنامهنگاری را با مشکل مواجه میکند.
ایسنا: این مدرس حقوق مطبوعات و روزنامهنگار با تأکید بر اینکه در حال حاضر وضعیت تشکلهای مدنی و نهادهای صنفی روزنامهنگاری در ایران و نوع نگاه حکومت به روزنامهنگاری در شرایطی نیست که صدور کارت خبرنگاری را بتوانند بهصورت اصولی انجام دهند، اظهار کرد: در صدور پروانهی خبرنگاری، مداخلههای غیرحرفهای جهتدار سیاسی میتواند به کار روزنامهنگاری لطمه وارد کند.
او در پاسخ به این پرسش که مگر شرایط روزنامهنگاری در ایران چگونه است؟ بیان کرد: در ۲۰ سال اخیر، روزنامهنگاری ایران با وجود فراز و فرودها و سختیهایی که به آن تحمیل شده، توسعهی چشمگیری داشته و منحنی رشد آن روبه بالا بوده است؛ اما ثبات و امنیت روزنامهنگاری در ایران همچنان در وضعیت خوف و رجا بهسر میبرد و گرایشهایی که در تمایل به مداخله در کار روزنامهنگاری و امنیت آن وجود دارد همچنان قدرتمند هستند. مثلا یکی از کارهای روزنامهنگاران، نظارت بر رفتارهای ساختارهای حکومتی و تصمیمهای دولت است، اما اگر روزنامهنگار چیزهایی بنویسد که خوشایند دولت نباشد، دولت میتواند به همین بهانه و با عنوان صدور پروانهی خبرنگاری برای او مانع تراشی کند و به بهانههای مختلف از صدور کارت خبرنگاری و ادامهی فعالیت خبرنگار جلوگیری کند.
نوروزی با بیان اینکه ممکن است بگویند صدور پروانهی خبرنگاری بهدست تشکلهای صنفی سپرده شده است، تصریح کرد: ما در حال حاضر تشکل صنفی فراگیری در ایران نداریم. جامعهی ما با فرانسه تفاوت دارد و ثبات روزنامهنگاری در ایران با اروپا متفاوت است. من با وجود اینکه برای انجمن صنفی روزنامهنگاران که متأسفانه هنوز دفتر آن فک پلمپ نشده است، اعتباری زیادی قائلم، اما معتقدم حتی اگر انجمن صنفی روزنامهنگاران هم بازگشایی شود، مشمول این اعتبار فراگیر نیست.
این مدرس حقوق مطبوعات ادامه داد: اساسا صدور کارتی که هیچ ضرورتی ندارد، مشکلی را حل نمیکند، بسیار پرمخاطره است و مرجع صدور مشخصی ندارد، در نهایت، بیفایده است.
او در پاسخ به این پرسش که آیا اساسا شرایط روزنامهنگاری ایران بهگونهای است که بتوانیم در آن، حرف از استقلال روزنامهنگاری بزنیم؟ گفت: اگر واژهی استقلال را بهدرستی معنا کنیم، بله؛ اصولا همهی افراد از روزنامهنگار تا پزشک یا یک فروشنده، در زندگی اجتماعی خود به عوامل مختلف وابسته است. این اتصالات اجتماعی به معنی نداشتن استقلال نیست. یک وکیل وقتی پا در دادگاه میگذارد، باید ملاحظاتی را رعایت کند و نمیتوانیم بگوییم بهدلیل رعایت کردن این ملاحظات، آن وکیل مستقل نیست؛ اما مفهوم استقلال این است که روزنامهنگار بدون واهمه از ثبات شغلیاش و دستگاه رسمی قدرت، وظایف خود را در چارچوب قوانین انجام دهد. هر عاملی که از سوی ساختارهای قدرت موجب نگرانی روزنامهنگاران شود، استقلال حرفهای را زیر سوال میبرد. بنابراین اگر قرار باشد کارت هویت روزنامهنگاری را دولت یا هر سازمان مقهور قدرتی صادر کند طبیعتا استقلال روزنامهنگاری را خدشهدار میکند.
این روزنامهنگار دربارهی اینکه اصولا ضرورت صدور چنین کارتی چیست؟ بیان کرد: کسانی که این موضوع پیچیدهی پروانهی خبرنگاری را مطرح کردهاند، ابتدا باید توضیح دهند که چه ضرورتی موجب ارائهی چنین پیشنهادی در میان مشکلات شغلی روزنامهنگاران شده است. اگر گفته میشود باید تفاوت روزنامهنگار با کسانی که روزنامهنگار نیستند معلوم شود، به اعتقاد من این تفاوت، مشخص است و اتفاق مهمی نیست. مثلا اگر یک نفر به وزارتخانهای مراجعه کند و بگوید من روزنامهنگار هستم و به من خبر بدهید، اولا آن وزارتخانه به هر کسی خبر نمیدهد و آن فرد برای گرفتن خبر نیازمند داشتن معرفینامه است. اگر هم قرار باشد تحت عنوان این شغل، منافعی ببرد این برای هر شغلی ممکن است اتفاق بیفتد. مثلا بارها در اخبار شنیدهایم با وجود قانون سخت نظام پزشکی برای صدور پروانهی پزشکی، افراد مختلفی تحت عنوان پزشک اقدام به کلاهبرداری کردهاند.
وی افزود: اگر هم بحث مزایای خیلی مختصری که دولت بعضا میان روزنامهنگاران توزیع میکند، مانند سهمیهی «طرح ترافیک» مطرح باشد، میتوان راه حلهای سادهتری برای احراز هویت خبرنگاران پیدا کرد.
او تأکید کرد: کمترین ضرورتی برای صدور چنین پروانهای وجود ندارد و حتی کارت صادره از نشریات نیز در بسیاری از مواقع، کاربرد خاصی پیدا نمیکند.
نوروزی با اشاره به رژیمهای حقوقی مطبوعات، اظهار کرد: ما در رژیمهای حقوقی مطبوعات، کشور فرانسه را داریم که صدور چنین کارتی را به اتحادیههای صنفی سپرده است. در آمریکا نیز چنین چیزی وجود ندارد و خود نشریات کارت خبرنگاری صادر میکنند. متأسفانه در بسیاری از مواقع، تعریف غلطی از روزنامهنگاری میشود که با واقعیت ایران مطابقت ندارد، مثلا عدهای میگویند روزنامهنگار کسی است که از این راه معیشت کند؛ اما به اعتقاد من، کسانی که این تعریف را قبول دارند به هیچ عنوان روزنامهنگاری ایران را نمیشناسند. در ایران، بخصوص در دو دههی اخیر خیلیها به حرفهی روزنامهنگاری وارد شدهاند بدون اینکه بخواهند درآمدی از این راه داشته باشند و اتفاقا همین افراد هستند که سنگ بنای توسعه را گذاشتهاند.
او اضافه کرد: توسعهی روزنامهنگاری از اواخر دههی ۶۰ در ایران اتفاق افتاد که مرهون تلاش همین گروه از افراد است. اگر این قبیل افراد نبودند شاید این توسعه اتفاق نمیافتاد. از سوی دیگر، درآمد حاصل از روزنامهنگاری بهقدری ناچیز است که بسیاری از افراد چند شغله هستند، یعنی بخشی از وقتشان را در تحریریه میگذرانند و بخش دیگر را در یک روابط عمومی یا موسسهی سینمایی. بنابراین اساسا چنین تعریفی با روزنامهنگاری ایران انطباق ندارد. همچنین روزنامهنگاری ایران وضعیتی شناور دارد که افراد نمیدانند نشریهای که امروز در آن کار میکنند، فردا تعطیل میشود یا خیر.