تجربه ای تلخ از یک نشست خبری بعد از روز خبرنگار

من هاج و واج بودم از نوع رفتار این چند نفر خبرنگار!!!!

بعد از نشست خبری، منتظر و بسط در اتاق من نشسته بودند. زیاد اتفاق عجیبی نبود که گاهی خبرنگارها برای گرفتن آمار یا اطلاعات تکمیلی مطرح شده در نشست خبری،  به روابط عمومی مراجعه کنند، اما نه این دوستان آن خبرنگاران پیگیر و اهل گرفتن آمار تکمیلی بودند و نه نگاه ها معنی چنین انتظاری را از من داشتند.!!

به یکی از همکارها گفتم “اینجا چه خبره؟” گفت: “هدیه هایی که داده بودین کم اومده، این دوستان هم منتظر هستند!!”
در برنامه ها و نشست های خبری روتین، حداکثر ۲۰ تا ۲۵ نفر خبرنگار در برنامه های ما حضور پیدا می کردند، اما یک هفته بعد از روز خبرنگار، حضور بیش از ۴۵ نفر از دوستان که ۳۰ درصد آنها را تابحال در هیچ برنامه ای ندیده بودم، جای تعجب داشت!!!! البته حضور چند نفر بیشتر در برنامه به خاطر گذشت چند روز از روز خبرنگار زیاد عجیب نبود ولی نه تا این حد.

در طول نشست خبری، به غیر از خبرنگاران حوزه کاری سازمان که در بیشتر برنامه ها فعال حضور دارند و اخبار سازمان را به خوبی تعقیب می کنند، هیچ خبرنگاری سوال تخصصی مطرح نکرد و بعد از گذشت ۴۵ دقیقه از شروع نشست، نگاه های بی حوصله به در و دیوار نشان دهنده انتظار سوت پایان بود.


فضای اتاقم به شدت سنگین بود و در شرایط بدی قرار گرفته بودم. برای خلاصی از این وضعیت از دوستان جدید الچهره! پرسیدم از کجا تشریف آورده اند. نام دو خبرگزاری و یک روزنامه استانی! که تا به امروز اسم آنها را نشنیده بودم جواب سوالم شد.


به دوستان منتظر در اتاقم گفتم من برای این رسانه ها (که هیچ وقت در جستجوهای گوگل نامی از آنها نمی دیدم و در بریده جراید نشانی از آنها) دعوت نامه ای ارسال نکرده ام و هدیه های ناقابل روز خبرنگار (که واقعا ناچیز بود) به تعداد مدعوین تهیه شده است و عذرخواهی کردم.

اما فضا تغییر کرد! من مثل بدهکاری که چند طلبکار به سرش ریخته باشند زیر نگاه سنگین دوستان بودم. ” ما خبرهای شما را کار می کنیم! اسم این خبرگزاری را بزن لطفا! چاره ای نداشتم، چند نفر حاضر در اتاق مثل اینکه منتظر کشف یک عنصر جدید در طبیعت باشند، به دست های من که در نوار آدرس، نشانی وب سایت های خبری آنها را تایپ می کردم خیره بود. نتیجه جالب بود! وب سایت های معرفی شده فقط ۹ ماه فعالیت کرده بودند و آخرین خبری که از سازمان ما روی آنها قرار داشت به دی ماه سال گذشته بر می گشت.

توضیح دادم که ما به صورت مداوم با خبرنگارهای فعال حوزه کاری خودمان در ارتباط هستم. یا آنها درخواست های رسانه ای مطرح می کنند و تقاضای مصاحبه دارند یا خود ما به آنها پیشنهاد خبری می دهیم. اما شما عزیزان تا به امروز هیچ تماسی با روابط عمومی ما نداشتید، من هیچ شماره تماسی از شما در بانک اطلاعات خبرنگارها ندارم و تا بحال هیچ تماسی از طرف شما با روابط عمومی ما برقرار نشده است.

اما به نظر می رسید توضیحات من هیچ تأثیری در اراده و تصمیم این چند بزرگوار نداشت و با دلخوری و گلایه از من درخواست داشتند با مسوول بالاتر از من صحبت کنند که ما مرتب خبرهای سازمان شما را پوشش می دهیم اما شما ما را از فهرست گیرندگان هدایا حذف کرده اید. علی رغم این ادعای ثابت نشده، تلاش کردم با مدیرکل روابط عمومی ارتباط بگیرم و درخواست این دوستان را مطرح کنم که متاسفانه ایشان هم از جلسه ای که بعد از نشست خبری برقرار شده بود جواب داد و گفت: “اگر دوستان اصرار به ملاقات دارند با کمی تأخیر به روابط عمومی می آید”. تمام اصرار این بزرگواران این بود که در نشست خبری شما کسانی بودند که اصلا خبرنگار نبودند و ما آنها را می شناسیم اما شما به آنها هدیه داده اید.!!

در تمام این ۹ سال که در روابط عمومی فعالیت می کنم در چنین شرایط بد و ناراحت کننده ای قرار نگرفته بودم. در همین اثنا یکی از سردبیران روزنامه ها با موبایلم تماس گرفت و گفت: “امروز یک خبرنگار به نام روزنامه ما در نشست خبری شما حضور پیدا کرده و من به خاطر این کار غیرحرفه ای او، از شما عذرخواهی می کنم، لطفا اگر شماره ای از ایشان دارید از این خبرنگار بخواهید که خبرش را برای ما بفرستد.”!!!

حالم بدتر شد و از دوستانی که به نام خبرنگار در اتاقم حضور داشتند عذرخواهی کردم و باز تمام دلایل خودم را بازگو کردم و گفتم بعضی از خبرنگارها در نهایت تواضع از گرفتن هدیه خودداری کرده اند و از طرف دیگر!!! باورم نمی شد! حتی بعد از اینکه این بزرگواران روابط عمومی را ترک کردند با من تماس گرفتند که برگردند و هدیه خود را دریافت کنند که من هم شرمندگی خودم را مجدد اعلام کردم. تماس آن سردبیر و این اتفاقی که در اتاقم افتاد بی اندازه عصبی ام کرده بود و هیچ تمرکزی برای نوشتن خبر نشست خبری خودمان نداشتم.!!!

به این نتیجه رسیدم که علی رغم میل خودم در موارد بعد، از رسانه ها بخواهم در پاسخ به دعوت نامه نشست های خبری ما، نام خبرنگار را کتبا به ما اعلام کنند و در حین مراجعه آن معرفی نامه را در دست داشته باشند تا این طور در مخمصه نیفتیم.!!!

همه این اتفاقات یک مسئله مهم را گوشزد می کند: مشکل داریم!!

از محضر همه خبرنگاران محترم بابت انتشار این مطلب عذرخواهی می کنم. اما تمام این اتفاقات را با چند ساعت تأخیر و بعد از گذشت چند ساعت از این اتفاق می نویسم که تا حدی از برافروختگی و احساس ناخوشایند چند ساعت گذشته کاسته شده است. مطمئنا نباید رفتار غیرحرفه ای چند بزرگوار که ادعای خبرنگاری دارند را به نام همه عزیزان و اصحاب رسانه نوشت.

نوشتهٔ بعدی
ایده های تبلیغاتی ۲۲/ تبلیغات ساختمانی Building Ad
نوشتهٔ پیشین
ایده های تبلیغاتی ۲۱/ برندها

نوشته‌های مرتبط

۶ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • همکار گرامی ما در شرکتمان این مشکل را به این صورت حل کرده ایم که هدایا را برای خبرنگارانی که بیشترین ارتباط را با ما دارند از طریق پیک ارسا می کنیم. به اینصورت افراد غیر خبرنگار حذف شده و مشکلات مورد اشاره دیگر بوجود نمی آید

    پاسخ
  • متاسفانه این مشکل در اکثر برنامه های خبری روز خبرنگار برای سازمانها اتفاق افتاد ظاهرا تعداد زیادی از خبرنگاران به صورت تیم درآمده و برنامه های خبری نان و آب دار را به هم اطلاع می دهند. در افطار ایرانسل ۸۰ نفر دعوت شده بودند ۱۲۰ میز چیده شده بود و ۱۸۰ خبرنگار حضور پیدا کرده بودند. فکر کن مدیر روابط عمومی ایرانسل چه حالی پیدا کرده بود. من خودم شاهد بودم دم در ورودی چندین نفر که کارت نداشتند التماس می کدرند راهشان بدهند. به عنوان یم خبرنگار از دیدن این صحنه و شنیدن این روایت شما خجالت کشیدم. به نظرم باید راه چاره اساسی اندیشید. در این باره در سایت خبرنگار مبحثی را باز خواهم کرد.

    پاسخ
  • دیروز کیف حاوی هدیه ها دست من بود!
    گاهی اوقات یه کیف دستی که می تونه چشم تیزبین آدمها رو به خودش جلب کنه باعث دردسر میشه. کیفی که دیروز دست من بود و همه با اشتیاق و مهربانی به من نگاه می کردند.
    من چی بگم که هر کی منو می دید با عطوفت خاصی می گفت: شما فلانی هستی من هم که از قضیه خبر داشتم با کمال شرمندگی می گفتم بله.

    دوستان هم با اعتماد به نفس کامل می فرمودند: گفتند مسئول این قضیه شمایی و…. من هم که نمی تونستم کاری بکنم.

    پاسخ
  • بوده از قبل و حل نخواهد شد به این زودی‌ها. خبرنگاری شغلی شده مانند تاکسی داری. راننده‌های تاکسی بسیاری هستند که این آخرین انتخابشان بوده. امروز این اتفاق برای رسانه‌ها هم افتاده. این حوزه سهل و ممتنع به نظر ساده می‌آید و یک عالم خنگ رسانه‌ای جمع شدند در این حوزه و گند زدند به آبروی این حرفه. در روابط عمومی هم این داستان را داریم. همیشه گفتم مشکل دو تاست: قانون و قانونگذاران و دیگری آدم‌های بی‌سواد. از نظرم ندانستن هم مشکلی ندارد خیلی از این ‌ها اصلا نمی‌دانند که نمی‌دانند و بدتر این که خودشان را هم به خواب زدند.
    دعا می‌کنیم و تلاش وافر

    پاسخ
  • سلام دوست عزیز. ضمن تقدیر از تبادل تجربیاتی که داشته اید .ما برای حل این مشکل در روز خبر نگار به لیست خبرنگاران همکار خود اس ام اس جمعی فرستادیم که در صورت شرکت در نشست خبری با ما تماس بگیرند .تنها برای کسانی که حضور خود را اعلام کردند و کسانی که می شناختیم هدیه تهیه کردیم و کسانی که ناشناس آمده بودند به خاطر اینکه اعلام حضور اس ام اسی نکرده بودند گفتیم از هدیه دادن معذوریم .آنها هم چون خودشان می دانستند قضیه چیست زیاد پی گیری نکردند.ضمنا به آنها اعلام کردیم حضور در این نوع برنامه ها براساس لیست آماری تحلیلی است که از خبر ها هر ماه تهیه می شود و اخبر های آنان هنوز به حد نصاب نرسیده و انشاألله در برنامه بعدی واجد شرایط حضور باشند.

    پاسخ
  • سارا آقامحمدی
    28 آذر 1390 3:43 ب.ظ

    موارد و مشکلاتی از این دست برای هر نهاد روابط عمومی اتفاق افتاده. شرکت افرادی که به نام خبرنگار در برنامه‌ها شرکت می‌کنند و همچنین انتظارات ویژه (!) به خاطر درج اخبار متاسفانه به روال عادی تبدیل شده. فکر می‌کنم روابط عمومی سازمان‌ها و شرکت‌های خصوصی بیشتر با این معضل روبه‌رو هستند.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید


× 6 = هجده

فهرست