خبرنویسی در روابط عمومی/ چهار بلوک خبرنویسی؛ بخش دوم

در پست قبل با استفاده از محتوای دوره آموزشی که برای مسئولان روابط عمومی استان ها برگزار کردیم، پیرامون خبرنویسی با سبک “قالی ایرانی” توضیحاتی ارائه شد. در این پست بحث “نقل قول” که در پست قبل شروع شده بود به پایان می رسد و “پیشینه خبر” و “رنگ” سرفصل هایی هستند که پیش رو دارید. یادآوری می کنم تدریس این دوره را دکتر حسن نمکدوست بر عهده داشت و با اجازه این استاد ارجمند، مطالب کارگاه منتشر می شود.

نقل قول‌ها مقدس هستند. هیچ‌گاه نباید آن‌ها را تغییر داد مگر این که بخواهیم یک کلمه یا عبارت تکراری را ‏حذف کنیم و این هم تنها در صورتی که آن کلمه یا عبارت حذف شده در معنای نقل قول تغییری ایجاد نکند. اگر ‏نقل قولی را به لحاظ دستور زبان ویرایش می‌کنیم باید حواس‌مان باشد که محتوا و معنای آن تغییر نکند.‏

همه می‌دانیم نقل قول خوب ارزش خبر را زیاد می‌کند. اما نقل قول‌های طولانی و کسل کننده بر عکس خواننده را فراری می‌دهند. قبل از این که یک نقل قول بنویسید به این فکر کنید آیا واقعا چیزی بر خبری که می نویسیم می‌افزاید یا نه. اگر نه، تنها باید برخی از عبارت‌های بدرد بخور و جذاب را داخل گیومه آورد (Paraphrase) و جمله‌ها را کوتاه کرد:

جرج بوش گفت امریکا مبارزه با تروریسم را ادامه خواهد داد و در مقابل تروریست ها «لحظه ای کوتاه نخواهد آمد.»

حواس مان باشد گاهی لیدی که نوشته‌ایم برای این که محکم بشود به یک نقل قول نیاز دارد که می توانیم آن را در پاراگراف بعد از لید بگنجانیم. همچنین گاهی اوقات کلمه‌هایی که خود فرد به زبان می‌آورد باید به همان ترتیبی که ادا شده اند نوشته شوند و گرنه روح خبر کشته می‌شود.

نقل قول های خوب، طلایی هستند، اما آن‌ها را نباید تکرار کرد. استفاده زیاد از نقل قول هم مثل این است که متن خام یک مصاحبه را زیر هم بنویسیم. ‏نقل قول‌ها را باید با وسواس انتخاب کرد و آن‌گاه تصمیم گرفت که کدام را باید در یک خبر گنجاند.

پیشینه
بی‌توجهی به پیشینه و اتفاقات ‏پیرامون خبرها باعث انعکاس ‏مبهم اخبار می‌شود. در نتیجه، اغلب، به جای ‏بیان ‏شفاف و معنادار خبر، تکه پاره‌هایی از اطلاعات بی معنا به دست ‏خواننده می رسد. ‏

  • پیشینه کمک می کند تا مخاطب بتواند ماجرا را دنبال کند.‏
  • پیشینه را باید در خبر پخش کرد. یک مقدار اینجا و یک مقدار آنجا. پیشینه در لید هم می‌تواند بیاید. چهار یا پنج کلمه ‏برای به پاسخ روشن به «چرایی» و «خب که چی» خبر.

‏اگر شش جمله پیشینه داریم ‏بهتر است آن‌ها ‌را در شش جای مختلف پخش کنیم. یک جای خوب برای پیشینه قبل و ‏بعد از نقل قول هاست. یا ‏قبل و بعد از رنگ و جزئیات تا این جزئیات در لابه لای توضیحات و تعریف ماجرا ‏معنا پیدا کنند.

به این مثال‌ها فکر کنیم

  • آیا خبر برای اولین بار رخ داده؟
  • [مثلا تیم فوتبال ایتالیا (برای اولین بار) به تهران می آید]‏
  • آیا خبر مربوط به واکنشی به اتفاقات پیشین است؟ [وزیر امور خارجه گفت ایران در امور داخلی عراق ‏مداخله نمی‌کند]‏
  • آیا یک دادگاه بر پا شده است؟

در تمام این موارد باید قدری پیشینه بدهیم. یعنی برای مثال بنویسیم که

تیم فوتبال ایتالیا برای اولین بار است که به ‏ایران می‌آید؛
یا امریکا ایران را متهم کرده در امور داخلی عراق مداخله می‌کند؛
یا درباره اتهام و ‏مجازات احتمالی توضیح بدهید.

انبار پیشینه‏ مثل اتاقی است که شما در آن توضیح‎‏ و پیشینه ریخته‌اید و آن را در ‏هر خبری تکرار می‌کنید. این ‏اطلاعاتی است از قبل آماده شده است و شما از روزهای گذشته آن را تهیه کرده اید، حالا بار دیگر حالا از آن استفاده می کنید ‏تا خواننده‌هایی که تازه از ماجرا با خبر شده‌اند هم بتوانند خبر را پی بگیرند. اطلاعات این انبار می‌تواند درباره ‏آدم‌ها یا درباره یک اتفاق باشد. درباره این که مردم ‏چه کار می کنند و که هستند.‏

  • یادمان باشد انبار پیشینه به خبر ‏عمق می بخشد.‏

رنگ
رنگ به خواننده حس و حال بودن در محیط خبری را می دهد.‏
باید در اندیشه جزییاتی بود که به خواننده می گوید «آنجا چطور بود». جزییاتی که باعث می شود خواننده به خبر بچسبد ‏و آن را رها نکند. اگر هواپیمایی سقوط کرده، از چیزهایی بگوییم که این ور و آن ور پراکنده شده و البته با ذکر ‏جزئیات؛ یک صندلی نیمه سوخته، چمدان شکسته، عروسک له شده و …

دیوید فینکل از روزنامه واشنگتن پست می گوید، «به جای این که بنویسید بیمار شیزوفرنی صداهای عجیب و ‏غریب می شنید بنویسید آن صداها چه بود. مثلاً بنویسید او می شنید: «برو همسرت را بکش.»»‏

  • رنگ باعث می شود تا اعتبار خبرتان زیاد بشود. خواننده متوجه می شود که ما از پشت میز، خبرمان را ‏‏ننوشته‌ایم و در صحنه بوده‌ایم.
  • رنگ باعث می‌شود مخاطبان مدت‌ها بخش‌هایی از آنچه را نوشته‌ایم به یاد داشته باشند.

نکته: به خاطر داشته باشیم رنگ زیاد خبر را در خود غرق می‌کند و خواننده با تعدادی تصویر ‏گنگ می‌ماند که ‏آخر ماجرا از چه قرار بوده.‏

نکته: مثل مورچه که دانه جمع می کند باید اطلاعات‌ جمع کرد. خیلی وقت‌ها اگر همان لحظه مشاهدات را ‏ننویسیم، دیگر در خبر از آن مشاهدات خبری نخواهد بود. با هر که صحبت می کنیم باید جزئیات قیافه‌ و ‏لباس او را هم یادداشت کنیم. اگر در دفتر کار با کسی صحبت می کنیم، باید توضیح دهیم که دفترش چطور جایی است. ‏مثلاً دو تا مجسمه آفریقایی دارد یا همه مدارک تحصیلی اش را به دیوار زده و …

فقط باید حواس‌مان باشد جزئیاتی که در خبر می‌آوریم به نحوی با آنچه می‌خواهیم بنویسیم مرتبط باشد. اگر ‏بنویسیم «یک شاهد عینی که کاپشن سبز پوشیده بود گفت سه جسد را از داخل هواپیما بیرون کشیده»، رنگ لباس او به ‏توصیف بهتر ماجرا کمک نمی‌کند. اما اگر بنویسیم «یک شاهد عینی که روی دستانش لخته‌های خون چسبیده و ‏صورتش خاک گرفته بود گفت سه جسد را از داخل هواپیم بیرون کشیده» به بار دراماتیک ماجرا افزوده‌اید.‏

 

 

بخش اول

نویسنده:

تاریخ:

نوشتهٔ بعدی
خبرنگار فعال و تأثیر آن بر کارکرد رسانه ای روابط عمومی
نوشتهٔ پیشین
ایده های تبلیغاتی ۲۰/ استعمال دخانیات ممنوع

نوشته‌های مرتبط

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید


شش + 1 =

فهرست