کارت تبریک تولد برای همکاران

مشغول کار بودم که مدیرکل و یکی از همکارانم وارد اتاق شدند، “آقا مبارک باشه! چی مبارک باشه؟ تولدتون مبارک باشه، یک کارت تبریک و …”
یادم رفته بود سال گذشته  پیشنهاد کردم تاریخ تولد همه همکارانمان را در یک سررسید ثبت کنیم و روز تولدشان با یک کارت تبریک و یک شاخه گل توسط مدیر واحد به آنها تبریک بگوییم.
این کار را شروع کردیم. اول کمی عجیب به نظر می رسید وقتی در روابط عمومی چند شاخه گل به چشم می خورد یا از کارپرداز می خواستیم از گل فروشی گل تهیه کند، اما وقتی روال شد خودمان از این کار که اسباب کادو و گل تبریک تولد همکارانمان را تدارک می بینیم، احساس لذت کردیم و مثل خیلی از اتفاقات دیگر در روابط عمومی، این کار هم برایمان حکم کار روتین را پیدا کرد.
امروز روزی بود که خودم غافلگیر شدم. البته نه به دلیل اینکه تاریخ تولدم را به خاطر نداشته باشم! چون شاید خیلی از هم سن و سال های من شناسنامه هایی مثل من داشته باشند که برای تعجیل در مدرسه رفتن تاریخ های تولدشان با آنچه در شناسنامه آمده یکی نیست.
از این غافلگیر شدم که چه حس خوبی دارد این تبریک، چه خوب که سازمان به فکر پرسنلش باشد؛  “تقویت روحیه کارکنان”
شما دوست خوب که در روابط عمومی شاغل هستید می توانید این کار را امتحان کنید و شوق وصف ناپذیر را در چشمان همکارانتان ببینید.

صبح همراه اول هم خلاقیت به خرج داد و یک مسیج به همین مناسبت فرستاد و گفت که اگر یک ماه اینترنت رایگان می خواهید شماره فلان را به شماره بهمان ارسال فرمایید و … خلاصه من هم با همان شماره این لطف دور از انتظار همراه اول را قبول کردم.!!!

نویسنده:

تاریخ:

نوشتهٔ بعدی
اکانت گوگل؛ محبوب هر روابط عمومی/ بخش اول: جیمیل
نوشتهٔ پیشین
اهمیت بازخوانی خبر قبل از انتشار

نوشته‌های مرتبط

۹ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • اوه ما که نه روابط عمومی بلد بودیم و فقط برنامه نویسی می کردیم توی پرتال سازمان خودمون یه بخش ایجاد کردیم کلا به وقتی کاربر وارد می شد تولد همکارها رو تا یه هفته آینده اعلام میکرد
    این سیستم رو به اس ام اس وصل کرده بودیم خودش روز تولد براش اس ام اس میداد
    تازه روز تولدش هم چون همه میدونستند خودش هم خوشحال میشد.

    ولی ما همه برنامه نویس بودیم نه روابط عمومی اینها خلاقیت میخواد

    پاسخ
    • آقای یوسفی
      بیشتر از خود مسئله تبریک تولد، احساسی که به یک کارمند دست می ده بعد از گرفتن هدیه یا کلن توجه ای که می شه، برام اهمیت داشت.
      سال ۸۳ بود که در محل کارمون با همکاری دوستان آی تی این کار رو انجام دادیم، مسئله، مسئله ی جدیدی نیست. اما نفس انجام گرفتنش در تقویت روحیه سازمانی کارکنان خیلی تأثیر داره.
      ممنون از نظرتون

      پاسخ
  • محمد رضا هدایتی
    3 مرداد 1390 8:57 ق.ظ

    با سلام
    دوران دهه ۷۰ در سازمانی که کار می کردیم برای هر پرسنل علاوه بر تولدو……اطلاعات گوناگونی از لحاظ روان شناسی را در کارتهای رنگی تهیه کرده بودیم که در زمان جلسه حضوری پرسنل با مدیر کل ،ابتدا مدیر کل آن را مطالعه می کرد تا بتواند ارتباط مناسب تری برقرار کندکه بسیار در ارتباطات درون سازمانی موثر بود.

    پاسخ
  • این کار واقعا پسندیده است. روابط عمومی یعنی خلاقیت. اما یه وقتی ما این کار رو شروع کردیم. یک سال ادامه دادیم. همه چیز خیلی خوب بود؛ اما از سال بعد کارکنان گفتند این چه وضعیه، مگه اداره گداست که هدیه بزرگ تر و بهتر نمی ده؟ چرا پول نمی ده؟ و… از این حرفها. وقتی دیدند توقع کارکنان بالاتره و یه جورای لطف ما شده وظیفه مون، دیگه ادامه ندادیم. جو اداری خیلی مهمه.

    پاسخ
    • بله، متاسفانه جو ادارات ما لبریز از غر زدن و پر توقعیه و به قول شما بعد از مدتی ممکنه این کار لوث بشه. خدا رو شکر هنوز با چنین موارد ما مواجه نشدیم.

      پاسخ
  • محمد حسین
    12 آبان 1390 6:43 ب.ظ

    تبریک گفتن و هدیه دادن خیلی قشنگ وخوبه . هم از لحاظ تقویت روحیه و هم از نظر آداب ورسوم اجتماعی . اما بشرطی که ازدرون باشه نه فقط برای فخر فروشی ومنت و….
    در هرحال زیبا و دلنشین ودوست داشتنی است باهم بودن و یکی شدن . اخلاص داشتن ،یکتا شدن ،محبت ودوست داشتن و ……

    پاسخ
  • من تو مدتی که مسئول بودم تو نشریه سازمانی تاریخ تولد همکاران رو با پیام تبریک به صورت کلی چاپ میکردم اما خیلی از خانمها از اینکه تاریخ دقیق تولدشون مشخص میشد ناراحت بودن واسه همین تصمیم گرفتیم که فقط اسامی همکاران رو بصورت کلی بهمراه پیام تبریک تو همون صفحه چاپ کنیم..

    پاسخ
  • سلام خدا قوت این مطالب رامن امروز دیدم خواستم من هم مطلبی برایتان بنویسم. من مدیر روابط عمومی یکی ازمجتمع های آموزشی هستم من چندسال است که ازاین روش استفاده میکنم هم برای تولد هم برای سالروز ازدواج، پرینتر رنگی در اداره نداشتم ازپرینتر شخصی ام لوح طرحدار به ضمیمه عکس همکارم تهیه میکردم ویک قوطی شیرینی میگرفتم وبا ماشین شخصی خودم به منزل همکارم میبردم . فقط پول شیرینی رابعد از چند ماه بمن میدادند .خیلی زجر میکشیدم از جیبم چند صدهزارتومان خرج میکردم بعدچندماه قربان صدقه رفتن مسئولان بالاخره به پولم میرسیدم.به همه تبریک میگفتم ولی کسی نبود روز تولدم را بمن تبریک بگوید.مسئولین هم قدرشناس نبودند .لااقل اضافه کار درستی هم نمیدادند اقلا جبران شود همه مسئولین ازمن خلاقیت مفت میخواستند وچند مسئولی هم که عوض شد یک دستت درد نکند هم به کارهایم نگفتند ولی برای کسانی که میلشان میکشید که( نمیخوام بگم برای چه کارهایی) پاداش وتشویق در ج درپرونده درخواست میکردند امکانات یک روابط عمومی را هم به آنصورت نداشتم پیش دیگر شرکتهای وزارت نیرو هم باسیلی صورتم را سرخ نگه میداشتم تا کم نیارم.لوح راباکادو که میبردم دم در همکاران درتابستان گرم و برف و کولاک زمستان دلخوشیم این بود که چه زیبا همکارم پیش خانواده اش خوشحاله و باافتخار میگه روابط عمومی اداره اینها را آورده تاسالروز تولد یا ازدواجمان را تبریک بگه ، احساس میکردم خانواده اش هم خوشحالند که اداره چقدر به همسرش ارزش قائل هس که تو این گرما وسرما شب کادو فرستاده باورکنید دقایقی درمحل می ایستادم وتصور میکردم تو خونه ام ودارم نقش لبخند وخوشحالی را توچهره شان میبینم . بعد میگفتم خدایا به خاطرتو، اگر خواستی این لبخند ها را ذخیره آخرتم کن مسئولین که نفهمیدند این خانواده و تو که ارزش قائلید برایم کافیست بعضی وقتها که این همکار اگر از طبقه زیر متوسط جامعه هم بود همانجا از خوشحال بودن آنها لذت برده وگریه ام میگرفت.حال میگید یک مطلب این آقا هم یک مقاله شد معذرت میخوام تاحال جایی نگفتم از بس تو این مسند عذابم داده اند که این مورد باعث شد تادرددلم باز بشه خیلی کارها دوست داشتم انجام بدم تامیگفتم ، میگفتند هزینه نتراش چون به کارم علاقه داشتم مجبور بودم تحمل کنم .اکنون دیگر چشممان به کرم خدا دوخته شده دیگر بقیه مشکلات بماند…… متشکرم ببخشید.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید


− چهار = 2

فهرست